۳۰ سال پیش، تصور اینکه بانوی جوانی از آلمان شرقی بتواند برای چهار دوره صدراعظم آلمان شود و بلندمدتترین دوره ریاست را در اتحادیه اروپا داشته باشد در تصور هیچ فردی نمیگنجید. او آنگلا مرکل نام داشت، زنی قدرتمند که امروز تبدیل به یکی از تاثیرگذارترین رهبران در تاریخ آلمان شده است. فروپاشی دیوار برلین در ۱۸۹۸ میلادی فضا را برای گرایشهای آزادیخواهانه و دموکراتیک مرکل باز کرد و او توانست راه خود را به دنیای سیاست باز کند. در آن دوره مرکل عضو حزب بیداری دموکراتیک بود و به عنوان سخنگوی این حزب فریادهای آزادیخواهانه را از شرق به غرب آلمان ارسال میکرد. شاید این تنها بخشی از داستان بلند و پرپیچ و خم زندگی مرکل باشد.
آنگلا مرکل در ۱۹۵۴ میلادی در هامبورگ چشم به جهان گشود. او در آلمان شرقی تحت حکومت کمونیست بزرگ شد و خانواده برای مرکل سرمنشاء آسایش بیکران بود. وی درباره کودکی خود میگوید: هیچ سایهای کودکیاش را تاریک نکرده است. آنگلا به دلیل هوش سرشاری که داشت توانست در آلمان شرقی به عنوان دانشمند و محقق مشغول به کار شود. او می گوید: همیشه پیاده به خانه میرفت و از اینکه دیوار برلین زندگیاش را محدود کرده بود، احساس یأس و دلسردی میکرد.
البته تمام این ماجراها و فراز و نشیبهای زندگی مرکل یک شبه و با فروپاشی دیوار برلین تغییر کرد. مرکل که تمام ۳۵ سال نخست زندگی خود را در آن طرف یکی از ۲ نیمه گذرانده بود، آینده روشن خود را در آلمان متحد و یکپارچه به آغوش کشید. همانطور که خودش اظهار می کند: من تجربه دسته اولی از این واقعیت دارم که هیچچیزی در جمود و عدم تغییر وجود ندارد… هر چیزی که به نظر کاملاً غیر قابل تغییر و دگرگونی بیاید، قطعاً قابل تغییر است. او تا به امروز، ۱۳ سال است که کرسی صدراعظمی آلمان را در اختیار دارد و در این مدت توانسته توانمندیهایش را به رخ بزرگترین افراد عرصه سیاست در جهان بکشاند.
پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا در این نوشتار سعی دارد تا به مناسبت سالروز نخستین دوره صدراعظمی آنگلا مرکل در ۲۲ نوامبر ۲۰۰۵ میلادی، زندگی سیاسی مرکل را در دوره های مختلف بررسی کند.
مُدل رهبری آنگلا مرکل
آنگلا مرکل چشماندازهای تازهای را در آلمان خلق کرد. او با مُدرنیزهکردن جامعه آلمان، ظرفیتهای نوینی را به ویژه برای زنان آن جامعه فراهم آورد. مرکل به برابری جنسیتی بسیار اهمیت می داد و این موضوع در انتخاب نزدیکترین و قابلاعتمادترین مشاوران زن نمود عینی دارد. آنگلا مرکل میداند که چگونه حق مطلب را ادا کند و مهارت خاصی در دیپلماسی، داشتن پشتکار، عزم و اراده و انجام وظیفه دارد. او به گردآمدن مردم در کنار هم اعتقاد بسیاری دارد و همانطور که خودش هم یکبار گفته است: من بیشتر به دنبال در کنار هم بودن هستم تا رو در روی هم بودن. این مساله در رهبری مرکل همیشه نقطه آغاز به خصوص در سطح جهانی است. آنگلا در مسایلی مانند تغییرات جوی، فشارهای مهاجرتی، تنشهای تجاری یا نگرانیهایی در خصوص حفاظت از دادهها، این نکته را به خوبی درک می کند که نمیتوان به تنهایی عمل کرد و نیاز است تا بخشی از گروه بینالمللی باشد. او معتقد است که سیستم چندجانبه میتواند در سالمتر شدن، مرفهتر شدن و بهرهمندی از تحصیلات بهتر به مردم کمک کند. آنگلا مرکل در طول تمامی این سالها برای حمایت از همکاریهای بیشتر و رویاروییهای کمتر بدان عمل کرده و از این رو شایسته لقب قدرتمندترین زن جهان است.
پشتکار وی در دیپلماسی و حل مشکل به شیوهای روشمند است و مشکل را به بخشهای مختلفی تقسیم میکند، نقاط ضعف و قوت آن را میسنجد و مانند یک صنعتگر، راهحلی را به صورت گام بهگام خلق میکند و مذاکرات را در مسیری درست پیش میبرد. هدف مرکل همیشه دستیابی به توافق همگانی است. آنگلا مرکل در مراحل نخستین بحران مالی جهانی به جورج دبلیوبوش رییسجمهوری پیشین آمریکا گفت که بحران بینالمللی این چنینی، نیازمند پاسخ بینالمللی است، همچنین عزم و اراده تزلزلناپذیر مرکل در گروه بیست اقتصاد بزرگ جهان با نام G۲۰ باعث شد، جهان بتواند برای پیشگیری از یک رکود اقتصادی بزرگ دیگر، راهحلی بیابد.
از بزرگترین بحرانهایی که آلمان در زمان حکومت مرکل با آن مواجه بود، بحرانهای اقتصادی محسوب می شود که اروپا در آن گرفتار بود. بحرانهایی که یونان را به کشوری ورشکسته تبدیل ساخت و اسپانیا را تا مرز نابودی کشاند. با وجود دشواریهای بسیار، مرکل به شدت بر سر حفظ اتحاد اروپا ایستادگی کرد و با ارادهای محکم این نظام را از این بحران بیرون کشید.
آزمون بزرگ او در هنگام بحران بدهیهای مستقل منطقه یورو بود؛ بحرانی که گفت وگوهای بیپایان و خبرهای مالی و اقتصادی منفی را در پی داشت. مرکل چنین بحرانی را به بودن در اتاقی تاریک توصیف کرد، اتاقی بسیار تاریک که در آن حتی اگر دستهایتان را جلوی صورتتان نگه میداشتید هم نمیتوانستید آنها را ببینید. در آن زمان او به شکلگیری اقدامات مشترک برای حمایت از کشورهای بحرانزده تاکید بیشتری داشت و اینگونه قوانین مالی تقویت شدند و مؤسسههای تازه نفسی احداث شدند که به سازوکار ثبات اروپا کمک کرد. در تمامی این مسایل آنچه که آشکار است عزم و اراده، پشتکار و دیپلماسی خوشآهنگ آنگلا مرکل برای مواجهه با چنین چالش هایی بود. برپایه گفته خودش برخی مسایل امورات قلبی هستند. برای او، اروپا در نهایت امری قلبی است و از این رو سرنوشت آلمان به اروپایی صلحآمیز و کامروا بستگی دارد. همانطور که خودش میگوید: بگذارید از خودمان نپرسیم که چه شده است یا اینکه همیشه چگونه بوده است. بگذارید در ابتدا بپرسیم که چه چیزی امکانپذیر است و به دنبال راهحلی باشیم که تاکنون وجود نداشته است.
مدرن سازی اتحاد دموکرات مسیحی
صدراعظم آلمان توانست حزب محافظه کار اتحاد دموکرات مسیحی را مدرن سازد و همین بر دیگر زنان جوان عضو حزب تاثیر گذاشت تا جایی که همگی آنها امروز در جایگاههای بالایی قرار گرفتند. بسیاری از سیاستمداران و شخصیت های برجسته به آنگلا لقب موتی مرکل یا مادر مرکل را داده اند. البته هستند افرادی که استدلال می کنند که آلمانی ها با اتکاء به نقش رهبری شبه مادرانه مرکل، علاقمندی شان برای بحث های سالم و دموکراتیک را از دست داده اند. مرکل از نسبت دادن شخصیتی شبه مادرانه به خودش ابراز نگرانی می کند. ولفگنگ مرکل، یک دانشمند علوم سیاسی به تازگی استدلال کرده که حزب اتحاد دموکرات مسیحی به رهبری مرکل از راست میانه رو به یک حزب کاملا میانه تبدیل و باعث شد احزاب راستگرا قدرت سیاسی بیشتری به دست بیاورند. مرکل با لغو خدمت نظامی اجباری و خارج کردن آلمان از تولید انرژی هسته ای، تصویر بسیار محافظه کارانه حزبش را کنار گذاشت.
آنگلا مرکل زنی مقتدر و سیاستمداری باهوش
مرکل از همان ابتدا شایستگیهایش را به عنوان یک زن مقتدر و سیاستمدار باهوش نشان داد. در ژانویه ۱۹۹۱ میلادی هلموت کول صدراعظم وقت آلمان، او را به عنوان وزیر بانوان و جوانان آلمان منصوب کرد. فاصله سالهای ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۸ میلادی نیز وزارتخانه محیط زیست در اختیار آنگلا مرکل بود که نقش مهمی در آن ایفا کرد. آنگلا مرکل که سالها به حزب دموکرات مسیحی آلمان پیوسته بود به عنوان عضوی موثر در حزب شناخته میشد. این حزب در انتخابات ۱۹۹۸ میلادی شکست خورد و در ۱۹۹۹ میلادی به علت رسواییهای مالی به شدت مورد انتقاد گرفت. مرکل با نقدهای تندی که به رهبری حزب وارد آورد، موفق شد در ۲۰۰۰ میلادی به عنوان نخستین زن در تاریخ این حزب، سکان آن را به عنوان رهبر به دست گیرد. مرکل در دسامبر ۱۹۹۰ میلادی، موفق به کسب جایگاهی در مجلس فدرال آلمان شد و زندگی سیاسی خودش را آغاز کرد. او در ۲۰۰۵ میلادی صدراعظم آلمان شد که تغییرات اساسی را برای این کشور به ارمغان آورد. از آرامش او همواره ستایش می شود. برای سالهای متمادی، ژست دستهای آنگلا مرکل در زمانی که نماینده پارلمان بود، نمادی بود که هنگام حضورش در انظار عمومی، توجه مردم را جلب میکرد و به همین دلیل مردم به آن لوزی مرکل میگفتند. در واقع این ژست، تبدیل به سَمبلی از شخصیت استوار و تزلزلناپذیر مرکل شده بود. مرکل نسبت به سران حکومتهای فرانسه، روسیه و آمریکا قدرت کمتری دارد اما او در دوران ۱۴ ساله حکومتداری، آلمان را تحت تاثیرش قرار داده است؛ تا حدی که نوجوانان امروزی فقط او را به عنوان رهبر آلمان به یاد دارند و می شناسند.
آلمان که تا ۲۰۰۵ میلادی به عنوان مرد بیمار اروپا شناخته می شد، دوباره به ماشین رشد اقتصادی این قاره تبدیل شد. به مرور زمان بیکاری در آلمان به سرعت کاهش و عواید مالیاتی افزایش یافت. در دوران مرکل، اقدام آلمان در ۲۰۰۹ میلادی برای داشتن بودجه متوازن و توقف قرضه دولتی به عنوان یک الگو محسوب شد و این کشور از کسری بودجه به مازاد بودجه رسید.
مدیر مجرب بحرانها
فعالیتهای مستمر و تواناییهای مرکل در حل مسایل بسیار از جمله در دوره آشفتگی سیاسی یکی از مهم ترین مباحث زندگی سیاسی او به شمار می رود زیرا هنگامی که اتحادیه اروپا برای اقدام های قاطع در بحران منطقه یورو، کمک مالی به یونان و الحاق شبه جزیره کریمیا به روسیه تقلا می کرد، این آنگلا مرکل بود که با هوشیاری و پیگیریهای مداوم خود پا به عرصه گذاشت و توانست تمامی این مسایل را به خوبی حل کند و پیش ببرد. مرکل با میزبانی از سران دولتهای مختلف و تحت تاثیر قرار دادن رسانههای محلی توانست امروز آلمان را به مرکز دیپلماسی اروپا تبدیل کند. همین عامل سبب تا او را مدیر مجرب برای حل بحرانها بخوانند. از جمله ویژگیهای سیاست مرکل بر آلمان، گرایش او به سمت آمریکا است. وی در طول دوران رهبریاش بر آلمان از همسایه و متحد سنتی خود فرانسه، فاصله گرفت و به سمت آمریکا گرایش نشان داد تا جایی که آلمان حتی از حمله نظامی آمریکا به عراق حمایت کرد که با مخالفتهای بسیاری از طرف احزاب داخلی نیز روبهرو شد. در طول مذاکرات هستهای با ایران، آنگلا مرکل از مهمترین حامیان این توافق بود که در نهایت به برجام انجامید. وی حتی پس از خروج آمریکا از این توافق نیز، حمایت خود را علنا و رسما از این معاهده اعلام کرد و آن را الگویی مناسب برای گسترش به دیگر نقاط جهان دانست.
ما می توانیم
ما می توانیم، جمله ای بود که آنگلا مرکل در اوج بحران مهاجرت در ۲۰۱۵ میلادی بیان کرد. او معتقد بود با این عبارت به طور قطع به تاریخ خواهد پیوست. مرکل نشان داد که آلمان پذیرای صدها هزار مهاجر و پناهجو از مناطق جنگ زده مانند سوریه است. اما این مساله برای بخش های بسیاری از جامعه آلمان خوشایند نبود و به شدت از مساله مهاجرت متاثر شد زیرا مردم آلمان اعتقاد داشتند با این امر، جامعه آنها دچار چندپارچگی می شود. تصمیم مرکل درباره این موضوع سبب شد تا در دیگر کشورهای اروپایی نیز اختلافات و تفاوت دیدگاه به وجود آید. به طوری که اعضای شرقی اتحادیه اروپا، طرح آلمان برای سهمیه بندی پذیرش مهاجران در میان کشورهای عضو را رد کردند. همچنین یک ائتلاف جدید میان کشورهای ایتالیا، لهستان، چک و مجارستان ایجاد شد.
عضویت در حـزب حرکت دموکراتیک، سخنگوی مطبوعاتی حزب، عضو اتحادیه سوسیالیستی آلمان و حزب دموکرات مسیحی آلمان شرقی، تاسیس ائتلافاتحاد بـرای آلمـان، عضو حزب دموکرات آلمان شرقی، نمایندگی مجلس، کارشناس اداره مطبوعات و اطلاعات در دولت فدرال عضو حزب سوسیالیست مسیحی و حزب دموکرات آزاد، وزیر محیط زیست و امنیت راکتورها، ریاست کنفرانس آب و هوا در بـرلین، انـتخاب مـرکل برای دبیر کلی CDU و... از جمله مسوولیت های وی به شمار می روند و انتشار کتاب بهای زنده ماندن؛ افکار و گفت و گوهایی درباره وضعیت سیاست محیط زیست در آینده از دیگر فعالیت های این سیاستمدار برجسته است. تمام افرادی که توانستهاند مرکل را از نزدیک بشناسند یک نظر واحد دارند و می گویند: دسـت کم گرفتن انگلا مرکل اشتباه بزرگی است.